یکی از مهمترینها برای به نتیجه رسیدن در هر کسب و کار را میتوان مدیریت و آگاهی در اصل و اساس یک بازاريابي و فروش دانست ا مروزه در هر کسب و کاری داشتن دانش و آگاهی یکی از الزامات برای پیشرفت و موفقیت در آن کار است و یا هر کار دیگری اطلاع داشتن در آن زمینه میتواند کمک بزرگی در رشد و بدست آوردن موفقیتها باشد. یکی از مهمترینها برای به نتیجه رسیدن در هر کسب و کار را میتوان مدیریت و آگاهی در اصل و اساس یک بازاريابي و فروش دانست باید بدانیم که در رونق هر کسب و کار، یکی از اساسیترین کاربردهای موفقیت آمیز فروش محصول و یا کالا است. و در این میان جذب افراد و مشتریان بالقوه را نمیتوان گفت که سابقه و یا تجربه در نوع فروش ایجاد میکند. حتی داشتن مدرک فوق العاده را نمیتوان گفت باعث جذب یک مشتری میشود. بلکه باید گفت که فروش یک هنر است که با وجود علم بدست آمده در این زمینه و یا عملکرد، داشتن مهارت میتواند در کسب موفقیت موثر باشد یکی دیگر از مزایای وجود تیم های بازاریابی و فروش، همکاری آنها با یکدیگر است. به عبارتی به جای آنکه مستقلاً فعالیت کنند، اطلاعات و ایده های خود را با هم به اشتراک می گذارند تا به نتیجه بهتری برسنددر ادامه تعریفی از فروش و بازاریابی خواهیم داشت
فروش
کار ساده است که باید آنچه برای فروش است تبدیل به پول کند در واقع تمام افرادی که جذب محصول میشوند تبدیل به مشتریان بالقوه کند که در قبال خرید پول پرداخت میکنند و اینکار متقاعد کردن مشتریان است برای خرید و تبدیل شدن به مشتری ثابت باید بگوییم که هر تجارتی که دارای محصول و کالا است و خدماتی را به مشتریان ارائه میدهد آن محصول و یا کالا باید به فروش برسد بر همین اساس فروشندگان در ارتباط نزدیکی که با مشتری برقرار میکنند، رضایت مشتری را بدست آورده و مخالفتهای او را به خرید محصول تبدیل میکند و با چانه زنیها در مورد قیمت مشتری را با رضایت به نتیجه مطلوب خود تبدیل میکندفروش اصطلاحی است که در مورد فعالیتهایی استفاده میشود که منجر به فروش محصولات و خدمات شما میشوند. فروشندگان یک کسبوکار سرنخهای لازم برای فروش محصولات و خدمات را از طریق برنامههای مختلف بازاریابی دریافت میکنند. طبق آمار،تیم فروش حداقل ۲۸% از سرنخهای فروش را از تیم یا بخش بازاریابی دریافت خواهد کرد. فروشندگان مسئول مدیریت روابط با مشتریان بالقوه بوده و راهحلهایی را به مشتریان ارائه میکنند که در نهایت به فروش منجر میشود. تبدیل مشتری بالقوه به مشتری واقعی، حفظ مشتری و در نهایت وفادارسازی مشتریان از وظایف مشترک تیم های فروش و بازاریابی است به این منظور، فروشندگان باید یک رابطه نزدیک با مشتری و گاهی همکاران داشته باشند، مسیر فروش را هموار کنندمعمولاً هم بعد از فروش باید مطمئن شوند که دیگر نیروهای شرکت نیاز مشتریان را برآورده میکنندنگاه و چشم انداز بخش فروش، از داخل به بیرون یعنی به سمت مشتریان و بیشترین تمرکز آنها روی زمان حال است و افق دیدشان هم به این هفته، این ماه و این فصل محدود میشوددلیل این امر آن است که اگر فروش روی زمان حال متمرکز نباشد، ممکن است شرکت به سود مورد نظر برای زمان کنونی دست پیدا نیابد
بازاریابی
به کلیه فعالیتهایی گفته می شود که در بستر کسبوکار در جریان است و جریان کالا و خدمات را از سمت تولید کننده به مصرف کننده هدایت میکند این یک تعریف کلی است هر فرآیند بازاریابی، مراحل خاص خودش را دارد ابتدا باید درباره نیازهای بازار و مصرف کننده تحقیق کنید سپس باید محصول یا خدمت مورد نظر را به مخاطبان خود بشناسانید. به این شکل آنها متقاعد میشوند که برای رفع نیاز خود باید این محصول یا خدمت را خریداری کنند
هماهنگ شدن با مشتریان طبق نیاز هایشان برای زمان حال و آینده یکی از مهمترین نقش های بازاریابی، شناخت بازار از نگاه مشتری به سمت شرکت و کمک کار بازاریاب این است که سازمان را به سمت بخش یا گروهی از مشتریان یا کانال ها هدایت کند که شرکت می تواند در آنها رقابت کند و سود به دست بیاورد.بازاریابی باید به این سوال سازمان پاسخ دهد که چگونه باید پیشنهادات محصول، قیمت گذاری و ارتباطات خود را تغییر دهد تا به نیازهای اساسی مشتریان برسداین قضیه تابع استراتژی موقعیت بازار است بازاریابهمچنین وظیفه دارد، درک خود از بازار را به ابزارها و تاکتیکهایی جهت به دست آوردن سهم بیشتری از بازار تبدیل، روابط و اغلب به صورت دیجیتال را مستحکم و راه های بیشتری برای افزایش فروش پیدا کندتلاش های بازاریابی در کوتاه مدت ممکن است نتایج چشمگیری نداشته باشد در مجموع می توانیم بگوییم بازاریابی یعی با هدایت صحیح، فروش را به جایی برساند که با شکارهای مناسب، به طعمه اصلی نزدیک شود. ذکر این نکته مهم است که اگر بازاریابی به یک تابع پشتیبانی فروش متمرکز نباشد در آینده ممکن است نتایج زحمات از بین برود. بدون بازاریابی، فروش هم در معرض خطر است
تفاوتهای میان بازاريابي و فروش
بازاریابی به این معنا است که محصولات یا خدمات بیزنس خود را به ذهن مصرف کنندگان وارد کنیم و آنها را ترغیب به خرید کنیم. در حالی که مفهوم فروش عبارتست از برانگیختن ذهن مصرف کننده نسبت به کالاها و خدمات مربوطه
نقطه آغازین مفهوم بازاریابی، بازار هدف است و در مقابل، نقطه شروع فروش کارخانه است
یکی از مهمترین تفاوتهای میان بازاریابی و فروش، تمرکز این دو تیم است. تمرکز بازاریابی بر روی نیازهای مشتری است اما تمرکز فروش بر اعمال فشار بیشتر برای خرید محصولات موجود میباشد
بازاریابی دیدگاه بیرونی دارد اما مفهوم فروش، نوعی دیدگاه درونی است
ماهیت بازاریابی رضایت مصرفکنندگان است، اما مفهوم فروش تکیه بر انتقال مالکیت محصول از شخصی به شخص دیگر دارد
در بازاریابی برنامهریزی تجاری بلندمدت وجود دارد که تمرکز آن بر وفاداری برند و هزینه سوییچینگ بالا است. در حالی که فروش، یک برنامهریزی تجاری کوتاه مدت است
تکنولوژی در بازاريابي و فروش چه نقشی دارد
امروزه یکی از نقشهای مهم در بازاريابي و فروش تکنولوژی است که در میان این دوبخش یعنی بازاریابی و فروش ارتباط و کار را آسانتر میکند یکی از سیستمهای مدیریت در رابطه با مشتریان سی آرام است که تکنولوژی را در این زمینه به صورت شفاف نشان میدهددر واقع این نوع سیستم برای مشتری یک منبع اطلاعاتی محسوب میشود. و از این طریق تیم فروش میتواند به سرنخ مشتریان پی ببرد و آنها را به مشتری بالقوه تبدیل کند عملکرد تکنولوژی در سیستم فروش و بازاریابی کمک میکند چرخه فروش در جریان باشد و فروشهایی که به واقعیت تبدیل میشوند و حفظ مشتریان بیشتر
پیام ها
دیدگاهی در پیرامون این پست ثبت نشده است !